رسانهها از آفریقا روایتی تحریفشده عرضه کردهاند تا بهاصطلاح دست زیاد نشود
تاریخ انتشار: ۱۸ تیر ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۱۷۳۵۴۶
برای همه ما این اتفاق ممکن است بارها افتاده باشد؛ روی نقشه جهان سیر می کنیم و به دنبال جاهایی می گردیم که بتوانیم در آن رویای رنگین بسازیم و دمی را در آن بیاساییم. سرزمین هایی را جست وجو کرده ایم که مکان های گردشگری یا طبیعت اش را در عکس ها دیده ایم و حظ برده ایم یا گوشه ای از زیبایی هایش را در تلویزیون و فیلم دیده ایم.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
آیا، اینها، همه واقعیت آفریقاست. این قاره کهن، پر از همه چیزهایی است که ما نمی دانیم یا ناقص درباره شان می دانیم. پر از مردمانی است که ما یا درباره شان هیچ نمی دانیم یا وارونه درباره شان می دانیم. خبری هم اگر از این سرزمین ها می خوانیم، درباره جنگ و نزاع های محلی و قبیله ای است. اما، ماجرا اینگونه نیست. واقعیت این است که سر همه ما کلاه گذاشته اند. رامین حیدری فاروقی که مجموعه مستند «اینجا آفریقاست» را در کارنامه اش دارد، با خبرنگار گروه فرهنگ و هنر ایرنا گفت وگو کرد و واقعیت را دوباره به ما یادآوری شد.
جناب آقای دکتر حیدری فاروقی! نگاه تان پیش از ساختن مجموعه مستند درخشان «اینجا آفریقاست» به قاره آفریقا چگونه بود؟
مثل همه، کمرنگ، چندپاره، ناکافی و برگرفته از روایت غالب غرب که آنجا را دور، با مردمان بدوی و خشن نشان میداد و سرزمینی که جای مراجعه به طبیعت و جانوران است فقط.
و البته داستانهایی تلخ از بردگی، تبعیض و پیپناهی هم بود یا مبارزاتی و مبارزانی اما آگاهی و شناخت، جامع نبود چون تفکیک و تمایز در آن نبود. آفریقا، آفریقاست به مثابه یک قاره با بیش از ۵۰ کشور که در شرق و شمال و جنوب و غرب و مرکز، و بیش از آن، کشور به کشور و گاهی شهر به شهر احوال و هویت خاص خود را دارد. وقتی خواستیم کا را شروع کنیم، دسترسی اینترنتی و منابع متعدد مثل امروز نبود. با دشواری کتاب پیدا کردیم و از طریق منابع وزارت امور خارجه و بعد سفارش کتابهای مرتبط از متن و مقاله و عکس، پژوهش شروع شد تا دیدار، لمس سرزمینهای پر از شگفتی و راز و دیرینه، تمدنهایی از دیرباز و ریشههایی تا سرآغاز داستانِ آدم و شناخت.
در مواجهه با مردم آفریقا، چقدر تصورات قبلی تان از ایشان، درست یا خلاف آن بود؟
همانطور که گفتم، در هرجا تجربه متفاوت بود؛ اتیوپی در شاخ آفریقا و مرز ترکیبیاش با فرهنگ عربی فرق دارد با آفریقای جنوبی. ما به چند کشور نمونه سفر کردیم و به دلایلی پروژه طبق برنامهریزی پیش نرفت تا با حداکثر نمونهها مواجه باشیم اما همانی که رخ داد ما را بُرد به سرزمینهای بکر، تمدنهای رنگین، منابع متنوع، دیدار با انواع امکانات و زمینههای سرمایهگذاری در حوزهٔ اقتصاد و فرهنگ و علوم. ما مردمان گشوده و با لبخند در خاطرمان هست اگرچه کجا رنج و گسلهای طبقاتی و فساد و بروکراسی نیست؟ آنجا هم هست اما کموبیشِ آن وابسته است به اینکه داریم از کجای این قاره حرف میزنیم و چه وقت.
در مورد مردم باید بگویم، مردم هم مثل جغرافیای آنجا گوناگوناند. جامعهٔ دانشگاهی، فرهنگی، هنرمندان، بازرگانان، سیاستمداران،کارگران و کشاورزان و اهل بازار، گروههایی هستند با تفاوتهایی که وقتی نوبت به اشخاصِ صاحب ذوق و سلیقه و دانش میرسد یعنی هر انسان، یک دنیا، مثل همه جا. به هر ترتیب، خلاصهاش این است که به هر حال، خیلی بهتر از شنیدههاست و ما سعی کردیم چهرهٔ مستعد قاره را برای انواع ارتباط و سرمایهگذاری معرفی کنیم که اگر پی گرفته میشد، ما اکنون، سابقهای مُفصَّل داشتیم در دو دههٔ قابل روایت اما… همیشه اما در ما زیاد نقش پیدا میکند.
همانطور که در مجموعه مستند اشاره کرده اید، آنگونه که در مورد فقر و تنگدستی مردم آفریقا در رسانه ها گفته می شود، با واقعیت تطبیق ندارد. چرا این گونه بوده است؟ آیا خواست یا سیاست های آفریقایی ها دلیل این امر بوده یا ضعف آگاهی ما؟
نه، آفریقا نمیخواست. یادم هست رئیس دانشگاه آدیسآبابا در اتیوپی به من میگفت ما حاضریم بیش از آنچه به منطقهٔ قحطیزدهٔ بیافرا کمک شد هزینه کنیم تا به جای آن تصاویر تلخ، مردمان جهان، فرهنگ و تمدن و بنیه و توان و استعداد ما را بشناسند؛ آنچه ما بختِ دیدارش را یافتیم. آفریقا بیش از جایی به عنوان مرکز گردشگری طبیعیست. و جغرافیایش هم با تصور ما متفاوت است در هر جا. همین پایتخت اتیوپی، آدیسآبابا شبیه رامسر است و معنیاش گُلِ نوشکفته است. تمدن و قلعههای سنگی زیمباوه از سازماندهی و سابقهٔ مدیریت تاریخی میگوید.
در جهان تمامیتخواهی در بازاریابی و بازارسازی، رسانهها از آفریقا روایتی تحریف شده عرضه کردهاند تا به اصطلاح، دست زیاد نشود و انحصار حفظ شود. البته حتماً طی دهههای اخیر، موازنهها دگرگون شده است. دو دهه پیش مثلاً چین، سرمایهگذاری وسیعی کرده بود در راهسازی و توابع اقتصادی آن در آفریقا و اکنون رقیبِ رقبای سنتی در اقتصاد آفریقاست.
مشکلاتی که مردم آفریقا در زمینه عدم توسعه به آن دچار هستند، از نگاه شما، مربوط به کدام حوزه است؛ فرهنگی، سیاسی یا اقتصادی؟ یا اینکه اصلا این گزاره را قبول ندارید؟
در هر جا فرق میکند. بنا به انواع ظرفیتها و به ویژه منابع طبیعی، سابقهٔ استعمار در کشورها و زمان استقلال و بافتِ قومی و قبیلهای و هزار چیز دیگر، پاسخ متفاوت خواهد بود. آفریقا تافتهٔ جدابافته نیست؛ فقر و تبعیض و گسلها در آن شباهت دارد با خیلی جاها؛ مسئلهٔ اصلی در شناخت آفریقا، یکپارچه تصور کردن آن است و نادیده گرفتن تنوع و تکثر در آن. وقتی ما از آسیا حرف میزنیم، تنوع و تفاوت، شناخته شده است اما در مورد آفریقا مدام باید یادآوری کرد که کجای آفریقا. در مستند ما ترجیعبند این بود"اینجا آفریقاست"؛ جایی که یکجا نیست، قارهٔ گوناگونی و تفاوت است، خیلی بیش از آنچه ما میدانیم.
مشکلات مختلف آفریقا در سالی که "سازمان وحدتِ آفریقا" به "اتحادیهٔ آفریقا" بدل میشد، درجهبندی شده بود تا تفاوت، تمایزها و اولویتها آشکار شود، آن سال ما در مرکز اتحادیهٔ آفریقا در پایتخت اتیوپی بودیم و فقط در یک نگاه، نمایشگاه تمدنها بود از رنگها و شکلهای لباسهای زیبای بومی سرزمینها و آنجا یادم هست وقتی از رؤسای جمهور، وزرای خارجه و کارشناسان حوزههای مختلف سؤال میکردیم؛ موضوع مرکزی، "فاصله" بود. از تعریفی که برای توسعه ساخته بودم میگفتم و واکنشها را یادم هست؛ "اگر توسعه یعنی کم کردنِ فاصلهها" کشور شما و قاره کجای این فرایند است؟
و پاسخ این بود: "دور است!" در آفریقا فاصلهها بسیار بود؛ حالا تماس و تحقیق تازهای از آنجا ندارم که بیواسطه باشد مثل آن روزها که آنجا بودیم و رفتوآمد داشتیم. اما میتوانم بگویم توسعه در جهان، خودش را دُور زده و حالا انگار به معنای زیاد کردن خیلی از فاصلهها عمل میکند. بله وضع بهداشت و آموزش بهتر شده است اما اقتصادِ مصرف و تلاش برای حفظ و تولید نیروی کارِ ارزان و هدایتِ طبقهٔ متوسطِ دچار هیجان مصرف به مصرفِ بیشتر از یک سمت، و انباشت بیشتر سرمایه به نفع صاحبان سرمایه در وجه دیگر، امری جهانگیر است که بشر باید برایش کاری بکند. شناخت کشورهای متمایز از قدرتهای سنتی از هم به نفع آنهاست اگر حرفها، طریق رفتار، سنجش عملکرد و اصلاح برای ایجاد ارزش افزوده، راهبردی عملی و بادوام باشد.
فساد اداری، رشوه، انحصارطلبی، عدم واگذاری مشروع و منطقی و قانونی قدرت، مطلب و مشکل است در برخی کشورهای آفریقایی و برخی هم به امکان تغییر و بازسازی دست پیدا کردهاند و این آسان نیست اما ممکن و در جریان است، کموبیش؛ تند و کند؛ افتان و خیزان!
نگاه به آفریقا و حضور جدی ما در آنجا، چه مزایایی برای کشورمان دارد؟ آیا این حضور فواید اقتصادی به همراه دارد یا فقط در حوزه سیاسی می تواند کمک حال مان باشد؟
تعریف کردم که بیش از دو دهه قبل هم راهبرد حضور ایران در آفریقا مطرح بود. آن وقت، رقابت برای ما آسانتر بود اما هنوز هم تنوع و تکثر در عرصههای سرمایهگذاری اقتصادی و علمی و فرهنگی برای همه از جمله ایران و استعدادهایش تصمیم درستیست که در راه عملی شدن آن نباید فراوش کنیم:"چه، همان چگونه است!" یعنی هدفگذاری درست، کارِ درستیست که تحققِ خواستههایش به فرایندسازیِ روشمند و پایشِ مستمر و انعطاف معقول و پایبندی و وفاداری به وعدههای متقابل وابسته است.
رویا نونهالی؛ بازیگر در پشت صحنه مستند «اینجا آفریقاست»- عکس از وبسایت مستندسازنگاه مردم آفریقا و سیاستمداران شان، به ایران و ایرانی ها چگونه است؟ آیا ایران و فرهنگ آن را می شناسند یا نه؟
شناخت آنها از ما، شبیه شناخت ما از آنهاست. به نظر میرسد هنوز ما مسئلهٔ هم، افقی از افقهای هم نیستیم. باید رفت و آمد باشد، شناخت بیشتر شود، اولویتها ترتیب یابند و گامبهگام اعتمادسازی رخ دهد. تبسمهای دیپلماتیک، تیزر فیلمی هستند که هنوز ساخته نشده است. گام اول، یک فیلمنامهٔ خوبِ قابل باور و هیجانانگیز است.
با توجه به تجربه حضورتان در آفریقا، حضور برندها و شرکت های بزرگ دنیا در این قاره را چطور دیدید؟ آیا شرکت های ایرانی راه دشواری پیش رو دارند؟ در چه مواردی ایرانی ها می توانند حضور موفق تری داشته باشند؟
برای موفقیت، میانبُر یا اکسیری وجود ندارد باید برای ورود و رقابت، مزیتِ رقابتی داشت. ما نیروی بالقوهٔ آن را داریم، فراوان، ولی باور به فعلیتِ آن با یک شروع حساب شده و دارای مطالعه و برنامه ممکن میشود. اگر میخواهی بخواه! و خواستن، به سادگی، توانستن نیست؛ پیچیدگی و چالش و چارهجوییِ پس از آن به دانایی و توانایی و روزآمدی و روشنبینی در تشخیصِ نسبتِ خواستن و امکان توانستن وابسته است و اگر راه نیفتی معلوم است که نمیخواهی.
بخشی از مستند «اینجا آفریقاست» ساخته رامین حیدری فاروقی- عکس از وبسایت مستندسازلطفا به این سوال آخر هم پاسخ دهید: مجموعه مستند شما چقدر توانسته است در نوع نگاه جامعه ایران به ویژه سیاستمداران و فعالان اقتصادی به آفریقا، تاثیر بگذارد؟
زمان خودش تا حد قابل تأملی تأثیر داشت و توجه جلب کرد و هنوز در حافظهٔ خیلیها هست و جای خشنودیست اما کارِ رسانهای و پژوهش و پیشنهادِ آن، حلقهای از سلسلهایست که باید باشد؛ زنجیرهای پیوسته و مرتبط؛ و اگرنه کارها از خاصیت میافتند اگرچه جایی در خاطرهای حضوری محترم داشته باشند. آن موقع یادم هست تحرکی رخ داد اما مقطعی و موقت بود؛ حیف! لازم بود کار، ادامه مییافت، آسیبها تشخیص داده میشد و امتیازات، تشویق میشد! نشد؛ شاید روزی بشود. به رسم روزگاران و روایتِ دوستداران، "ببینیم و تعریف کنیم…".
فرهنگ سینما و تئاتر ۰ نفر برچسبها قاره آفریقا اتحادیه آفریقا آدیس آبابا رویا نونهالی رامین حیدری فاروقی وزارت امور خارجه چین آفریقای جنوبی رویا نونهالی ایران اتیوپیمنبع: ایرنا
کلیدواژه: قاره آفریقا اتحادیه آفریقا آدیس آبابا رویا نونهالی رامین حیدری فاروقی وزارت امور خارجه چین آفریقای جنوبی رویا نونهالی ایران اتیوپی قاره آفریقا اتحادیه آفریقا آدیس آبابا رویا نونهالی رامین حیدری فاروقی وزارت امور خارجه چین آفریقای جنوبی رویا نونهالی ایران اتیوپی رامین حیدری فاروقی اینجا آفریقاست سرمایه گذاری مجموعه مستند مردم آفریقا سرزمین ها یادم هست ست اما
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.irna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایرنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۱۷۳۵۴۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
علت ممنوعیت سریال مصری حشاشین؛ تحریف تاریخ ایران
«حشاشین» سریالی است که این روزها هم درباره محتوا و نوعِ ساختش صحبت میشود، هم کمکاریهای مسئولین ذیربط برای ساخت اینگونه سریالها و هم حذف از پلتفرمهای نمایشخانگی که به واسطه ورود ساترا اتفاق افتاد. - اخبار فرهنگی -
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، این روزها سریالی به نام «حشاشین» در کانون توجه منتقدان داخلی و خارجی قرار گرفته که در وهله اول نشان میدهد کشورهای منطقه تأثیرگذاری تجاری، مالی و اجتماعی و فرهنگیِ ساخت سریال و فیلم را به خوبی درک کردهاند و شکلگیری برخی فستیوالها و جشنوارههای مرتبط در این زمینه و البته سرمایهگذاری گسترده در ساخت شهرکهای سینمایی برای تولید پروژههای مشترک با کشورهای پیشرفته در صنعت سینما مشهود است.
البته نکته جالب توجه اینجاست که این کشورها ساخت سریال با محور تاریخ کشورهای مختلف همسایه خود علاوه بر ساخت سریال براساس اسطورههای تاریخی خود را دستور کار قرار دادهاند و جای تردید نیست تمدن کشورمان ایران نیز دستمایه برخی از این تولیدات شده است، روزی غربیها با فیلم «300» دست به کار میشوند و تاریخ ایران را به گونهای دیگر (تحریفآمیز) روایت میکنند و امروز هم «حشاشین» متولد میشود.
این سریال چند نکته انتقادی را به وجود آورد؛ اول کمکاری مسئولین امر را نشان میداد که همتی برای سااخت سریالهای تاریخی و پرتره وجود ندارد و سالها باید منتظر بمانیم تا سریالی اصطلاحاً در قالب الف ویژه به سرانجام برسد حال آنکه کشورهای دیگری در جهان عرب همچون دستاندرکاران «حشاشین» با کمترین زمان چنین سریال با کیفیت ساختاری را ارائه دادند. در وهله دوم اما این سریال به تحریف تاریخی پرداخته که اگر کماکان مسئولین امر به وعده و وعید ادامه دهند و خبری از کار عملیاتی نباشد این تحریفات در ذهنِ نسل جدید به واقعیتهای تاریخی تبدیل میشود.
شاید وقت آن رسیده که ساخت سریالهای فاخر درباره میراث ملموس یا ناملوس ایران را برنامهریزی کنیم تا مبدأ این شخصیتها با چهرهای غیرواقعی در ذهن مخاطبان خارجی یا حتی داخلی کشورمان تثبیت نشوند.
زیرسوال بردن تاریخ با "حشاشین"، تلنگر جدی به سریالسازاننکته دیگر انتشار گسترده آن در کشور ایران که به واسطه پلتفرمِ در نمایشخانگی و شبکههای اجتماعی اتفاق افتاد نیازمند ورودِ ساترا بود که چند روزی است هیاهوی آن برپا شده است. پس از ورودِ ساترا و حذف آن از پلتفرمهای نمایشخانگی برخی ساترا را به خاطر این ورود محکوم و بخش عمدهای دیگر این ورود را تحسین کردهاند.
اما مشخص نیست چرا عدهای اصرار دارند چنین سریالهایی در سطح گستردهای پخش شود و نسل جدید خصوصاً نظارهگر چنین تحریفات تاریخی در آثار نمایشی باشد. البته نباید این انتقادها را هم نادیده بگیریم که چرا به جای این همه سریالِ آپارتمانی، زودبازده و حتی تاریخی معطوف به دوران قاجاریه، به فکرِ ساخت آثار نمایشی که بتواند تاریخ ایران را روایت کند، نیستیم که «حشاشینها» جزو برنامههای کشورهای خارجی است حتی تاریخ و قهرمانان و واقعیتهایش را از آنِ خود کنند و روایتگرِ اصلی این اتفاقات، آنها باشند.
به دنبال اعلام ممنوعیت پخش سریال «حشاشین» در پلتفرمها و حذف این مجموعه نمایشی از نمایشخانگی، پیمان جبلی رئیس صداوسیما هم درباره پخش نشدن این سریال در ایران واکنش نشان داد: «ساترا مسئولیت دارد تا جلوی پخش محتوای تحریف شده که به درک اجتماعی لطمه میزند و افکار عمومی را منحرف میکند را بگیرد. سریال حشاشین براساس واقعیت نیست، بلکه تحریف تاریخ است و ساترا برای پخش آن به سکوها تذکر داده و سکوها هم حذف کردند.»
چرایی ممنوعیت را البته چند روزِ گذشته مسئولین ساترا هم اعلام کردند که «پخش سریال های خارجی در پلتفرهای داخلی پس از انتشار مورد بررسی قرار میگیرند و اصطلاحاً سریالهای خارجی مشمول ممیزی پسینی هستند، به همین دلیل انتشار سریال مصری «حشاشین» از امروز توسط معاونت پایش و نظارت ساترا براساس رای و نظر شورای صدور مجوز ساترا ممنوع اعلام شد.
سریال «حشاشین» محصول کشور مصر است و روایت آن از تاریخ اسلام متضمن تحریفهای فراوانی است که به نظر میرسد با رویکرد سیاسی مغرضانه تولید شده است. بر همین اساس طبق نظر شورای صدور مجوز ساترا انتشار سریال «حشاشین» (The Assassins)، در رسانههای صوت و تصویر فراگیر ایران مورد تأیید نیست.»
هرچند این سریال در نگاه اول سعی کرده روایتی از زندگی حسن صباح و ترکان سلجوقی و فرقه اسماعیلیه را به تصویر بکشد، اما به شکلی ناشیانی این روند تاریخی را بدون درنظر گرفتن فواصل معنادار میان دوران زندگی شخصیت اصلی با برخی شخصیتهای مطرح شده مثل عمر خیام و خواجه نظام الملک را بهم مرتبط کرده که میتواند نقطه عطف شکلگیری سئوالی باشد که اصولاً؛ چرا باید کشور دیگری تاریخ ما را آنهم کاملاً ناشیانه روایت کند؟
انتهای پیام/